عشق فقط یک کلام .... خدا هر وقت در خیانت و فریب دادن کسى موفق شدى به این فکرنکن که اون چقدر احمق بوده به این فکرکن که اون چقدر به تواعتماد داشته ... ! آخرین مطالب
نويسندگان برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
خاطره یعنی
کلاغ جان! برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
اول از همه به سلامتی دوستای گلم!! به سلامتی اون حس هایی که نمیشه به اشتراک گذاشت مگر با خدا … به سلامتی کسی که وقتی پیروز شدم گفت اون رفیق منه، وقتی باختم گفت من رفیقتم... به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه... به سلامتی اونی که بی کسه ولی ناکس نیست.. به سلامتی همه ی خوبایی که سخت مشغول شطرنج زندگی شون هستن و نمیدونن ما ، مات رفاقتشونیم... به سلامتی میخی که هر چی زدن توی سرش،خم نشد... به سلامتی لرزش دست های پیر پدر... به سلامتی اونایی که درد دل همه رو گوش میدن ولی خودشون معلوم نیست کجا دردو دل میکنن... به سلامتی بچه ای که شیمی درمانی کرده و همه ی موهاش ریخته و از باباش میپرسه: بابا الان من شدم شبیه روبرتو کارلوس یا رونالدو؟ باباش میگه: قربونت برم تو از همه ی اونا خوشگل تری... به سلامتی بچه های بالاشهر که دست بند طلا دستشونو گردنبند طلا گردنشونه و به سلامتی بچه های پایین شهر که دست بند پلیس دستشونو طناب دار گردنشونه... به سلامتی همه ی اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دائمیه... به سلامتی کسی که وقتی دید توی تاکسی بغلیش پول نداره، به راننده گفت: آقا پول خرد ندارم واسه همه رو حساب کن... به سلامتی اونایی که به پدر مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که بزرگترا کوچیک بشن، کوچیکترا بزرگ نمیشن... به سلامتی مامانی که به خاطر ما هیکلش به هم خورد... به خاطر اون که مهمونی هارو با موندن در کنار ما عوض کرد... کیف پولش رو با پوشک بچه عوض کرد... به خاطر اون مادری که همه چیز رو با عشق عوض کرد... به سلامتی پا برهنه ها که هیچ ریگی توی کفششون نیست... به سلامتی گاو! نه به خاطر گاو بودنش به خاطر این که گفت ما، نگفت من... به سلامتی دیوار که هر مرد و نامردی بهش تکیه میدن... به سلامتی کلاغ که آزادی رو به زیبایی ترجیح داد... به سلامتی مترسک که با یه لبخند به پهنای وجودش و دستهایی باز به فراخی آرزوش، تو حسرت یه آغوش گرم جون داد... به سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره ... به سلامتی اونی که میاد تو وبلاگت نظر میذاره و میگه به منم یه سر بزن و وقتی میری میبینی خودش نیست , تبلیغاته... برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
دیکتــــه روزگار ادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
تشییع عشق بر روی شانه های فراموشی ، و دل سپردن به قبرستان جدایی ، وقتی که میدانی پنج شنبه ای نیست ، تا رهگذری ، بر بی کسی ات فاتحه ای بخواند…
یه “دوستت دارم”هایی هم هست …میدونی دروغه ها …
بغض هایت را نگه دار....گاهی سبک نشوی سنگین تری!!!
عکسهای قشنگ، دلیل بر زیبایی تو نیست... ساخت دست عکاس است... درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسی نباشی. ... ... ... مرگ انسان زمانیست که ، نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن ... ... ... عجيب است دريا ، همين که غرقش ميشوی پس ميزند تو را . . . ... ... ... گاهی می خواهیم اما نمی توانیم و به یاد می آوریم روزی را که می توانستیم اما نخواستیم ... ... ...
هیچکس بعد هیچکس نمرد ، ولی خیلی ها بعد خیلی ها... دیگه زندگی نکردن....
ســــه حرف دارد
اما برای پر کردن تنهایی من حرف ندارد “خـــــــــــدا “
همه آبهای دریاها هم نمیتوانند یک کشتی را غرق کنند مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند بنابراین تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت مگر اینکه شما اجازه بدهید... ... ... ... اگر تخم مرغ بشکند از ۲ حالت خارج نیست " اگر از داخل باشد ، به آغاز زندگی می رسد " اما " اگر از از بیرون باشد به پایان زندگی می انجامد " همه چیزهای بزرگ همیشه از داخل آغاز خواهد شد پس درون خود را خوب امتحان کنید... ... ... ... تکرار مادر مهارت هاست ... ... ... از دیگران شکایت نکن ، خودت را تغییر بده چرا که که برای محافظت از پای خود پوشیدن یک دمپایی آسان تر از فرش کردن کل زمین است ... ... ... از گناه نفرت داشته باش نه از گناهکار ... ... ... چنان باش که بتواني به هر کس بگوئي مثل من رفتار کن. ... ... ... شادي زمان و مکان نمي خواهد کافي است دل بخواهد.
برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
معلم میدانست فاصله ها چه به روزمان میآورند
آشنایی یک اتفاق است
گاهی بی هوا.....
“اسمم”را سنگی نگه میدارد” خودم” راگوری و” یادم” را … نمیدانم! شاید شما باشید
یادمان باشد که اعتمــــــــــــــــــــاد المثنی ندارد
کوچ پرندگان به مــــن آموخت ، وقتی هوای رابطه ســــرد است ، باید رفتـــــــــــــــ
خیلی وقتا بهم میگن چرا میخندی؟؟ بگو ما هم بخندیم... اما هرگز نگفتن چرا غصه میخوری.. بگو ما هم بخوریم...
"هوایت" چه دستان سنگینی دارد امروز که به سرم زد فهمیدم
خدایا …
بين هزاران"ديروز" و ميليونها "فردا" ؛
فقط يك "امروز" وجود دارد ! "امروز" را از دست نده ... !!!
هر آهنگی که گوش میدهم به هر زبانی که باشد.... بغضم را میشکند... نمیدانم......... بغضم به چند زبان دنیا مسلط است...
مامان خسته از سر کار میاد خونه و علی کوچولو میپره جلو میگه:
ادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
می گویند روزی رضاشاه با هیات همراه با ماشین در حال حرکت به سوی جنوب بوده که سر راه در حال عبور از یزد می بیند مردم در جایی جمع شده اند. رضا شاه می پرسد که چه خبر شده ؟ برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
مامان خسته از سر کار میاد خونه و علی کوچولو میپره جلو میگه:
ادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم داشتند رسیدگی می کرد، متوجه نا مه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا ! "خدای عزیزم بیوه زنی ۸۳ ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز بازنشستگی می گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که 100 دلار در آن بود دزدید. این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می کردم. اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم.
نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان ۹۶ دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند… نامه ای به خدا !
با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم. من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی…
برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
(دکتر شریعتی) برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...
همه قراردادها را روی کاغذ بی جان نمی نویسند ، برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
عشق چیست ؟
قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود ،همه از هم میپرسند ” چه کس مرده است؟ ” چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،یکی ذوق می کند که ترا فرش کرده ،یکی ذوق می كند که تو رابا طلا نوشته ،یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند ،آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …
قرآن ! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو آز آخر به اول ،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که تو را حفظ کرده اند ،حفظ کنی ، تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند .
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . .آنانکه وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند ،گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیده ایمادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
امروز جایی خوندم که : " شما میتوانید! دوست عزیزی که این مطلب رو نوشتی ... به تعداد آدمـ های روی زمین ... هیچکس نمی تواند ... هیچکس نمی تواند ... هیچکس نمی تواند ... هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...
برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
از زشت رویی پرسیدند : برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
واقعا به این جمله معتقدم : بهتراست منفورباشی به خاطر چیزی که هستی ، بجای اینکه محبوب باشی به خاطرچیزی که نیستی . . .
برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
امام صادق علیه السلام: کسی که دوست دارد بداند آیا نمازش پذیرفته شده یا نه ، با تامل بنگرد که آیا نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته؟
برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
خداوندا، خداوندا !!! قرارم باش و یارم باش ... میترسم ، کنارم باش ... برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
مگسی را کشتم سراینده : مرحوم حسین پناهی برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
چه زیبا خالقی دارم... برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
پرسند دنیا خواهی یا دوست ؟ گویم ای بی خبران : دوست همه دنیای من است ...
برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی
سکوت می کنم ، به احترام قلبی که گم شد و در حسرت یک نگاه تو مرد ...
پيوندها
|
|||||||||||||||||
|