عشق فقط یک کلام .... خدا
هر وقت در خیانت و فریب دادن کسى موفق شدى به این فکرنکن که اون چقدر احمق بوده به این فکرکن که اون چقدر به تواعتماد داشته ... !
درباره وبلاگ


اگر تنها ترین تنها شوم، باز هم خدا هست، او جا نشین تمام تنهایی هاست...
آخرین مطالب
نويسندگان

خاطره یعنی
یک سکوت غیر منتظره میان خنده های بلند


چقد سخته منطقی فکر کنی
وقتی احساست داره خفت میکنه



برای کسی بسوز
 که برای خاموش کردنت
 از اشکش مایه بگذارد


تو را نمیدانم
ولی من حرف اخرم را با بغض خوردم


این روز ها آنقدر شکسته شده است
که عصا به دست راه میرود دلم


خودت باش کسی هم اگر خوشش نیامد ؛ نیامد
اینجا مجسمه سازی نیست

غمهایی که چشم ها را خیس نمیکنند
به استخوان رسیده اند



چه کلمه مظلومی است قسمت
که تمام تقصیر های مارا به عهده میگیرد


نه صدایش را نازک میکرد
و نه دستانش را آردی
از کجا باید به گرگ بودنش شک میکردم

کنار تو در باران قدم میزنم
چتر برای چه
خیال که خیس نمیشود



مرد که باشی شب که دلت بگیرد
یک نخ سیگار روشن میکنی و خودت را پشت دودش پنهان میکنی

آرزوی خیلیا بودم
ولی اسیر بی لیاقتی یک نفر شدم


آدما مثل عکسا هستن زیاد که بزرگشون کنی
کیفیتشون میاد پایین


 کسی که چهارسکه بیشتر ندارد
 ولی پنج سکه خرج می کند
احتیاجی به کیف پول ندارد .


وقتی به سرگرمی ودل گرمی های دنیا رو می آوریم ،
 نادانسته با سپـــــاس از دنیا
 از خـــــــــــــــــدا ناسپاسی کرده ایم



برنده می گوید مشکل است، اما ممکن
و بازنده می گوید ممکن است، اما مشکل .

چقدر جالب!!!
تو لحظه هایی که داغونی فقط یک نفر میتونه آرومت کنه
اونم کسی که داغونت کرده..


در روزگاری که خنده مردم از زمین خوردن توست
برخیز
تا بگریند!!


آنجا که ازدواجی بدون عشق صورت گیرد، حتمأ عشقی بدون ازدواج در آن رخنه خواهد کرد.


خدایـــــــــــــا . . .
چرا تا زنده ایم
روانمان را شـــــــــاد نمی کنی ؟ !
همیکنه مردیم . . .
شادروانمان می کنی ؟ !

خدایا مرا که آفریدی گارانتی هم داشتم ؟ دلم از کار افتاده !


خیلی سخت بود …
با “بغض” نوشتم ولی با “خنده” خواندی …

دیدی آخر من را لمس کردی ؟
ولی حیف که سنگ قبر من احساس ندارد !


خوش به حال فرهاد که تلخترین خاطره اش شیرین بود !…

آهستـه فتــــح کرده ای با چشمهایت
هرچـــه داشته ام را
حالا تمام جهــان من مستعمره ی توست


اگر وجدان هم فروشی بود ، برای خرید تمایلی نداشتی . . .

یادته میگفتی عشقمون مثل تو فیلماست ؟
تو نقشت رو خوب بازی کردی فقط من هیچوقت نفهمیدم اشتباهم چی بود که نقشمو دادن به یکی دیگه !؟


قول بده اگر یک روز
خیلی اتفاقی
نگاهمان به هم افتاد،
با هم گره اش را کور کنیم
باشه!؟


نـشـستـه ام…
بـــیـادِ کــودکــی هـــایــم،
دور ِ “غــلـط”هــا،
یـک خــط ِ قرمز مـی کـــشـم !
حتی…
دورِ تــــــــو !

 

کلاغ جان!
قصه من به سر رسید...
سوار شو!
تو را هم تا خانه ات می رسانم...



مشاهده ی تصاویر

ادامه مطلب ...



ادامه مطلب ...
برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

اول از همه به سلامتی دوستای گلم!!  

به سلامتی اون حس هایی که نمیشه به اشتراک گذاشت مگر با خدا
.
.
به سلامتی کسی که دیگه بهش زنگ نمیزنیم اما اگه بفهمیم خطش خاموشه دق می کنیم !
.
.
به سلامتی کسی که اگه همه باشن و اون نباشه انگاری هیچکس نیست
.
.
به سلامتی اونایی که خیانت رفیقو دیدن اما آخرین برگ رفاقتو نچیدن !
.
.
گفت : بزن به سلامتی پت و مت !
گفتم : حتما به خاطره اینکه خنده دار بودن ؟
گفت : نه ، به این خاطر که تا تهش با هم بودن !
.
.
به سلامتی اون پیرمردی که وقتی‌ ازش پرسیدن عشق چیست گفت همونی که منو پیر کرد !
.
.
به سلامتی چشمی که چشم ما رو روی همه چشما بست !
.
.
به سلامتیِ اونی که وقتی بودیم باهامون حال کرد ، اگه نبودیم ازمون یاد کرد !
اونی که اگه بودیم دعامون کرد ، اگه نبودیم آرزومون کرد !
اونی که وقتی بودیم خندید ، اونی که وقتی نبودیم نالید !
سلامتیِ اونی که هرچند دلخور بود ولی واس دلخوشیِ ما خندید
.
.
به ﺳﻼﻣﺘﯽ خیاطی که نمیدونه دلِ تنگشو کجا ببره

به سلامتی کسی که وقتی پیروز شدم گفت اون رفیق منه، وقتی باختم گفت من رفیقتم...

به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه...

به سلامتی اونی که بی کسه ولی ناکس نیست..

به سلامتی همه ی خوبایی که سخت مشغول شطرنج زندگی شون هستن و نمیدونن ما ، مات رفاقتشونیم...

به سلامتی میخی که هر چی زدن توی سرش،خم نشد...

به سلامتی لرزش دست های پیر پدر...

به سلامتی اونایی که درد دل همه رو گوش میدن ولی خودشون معلوم نیست کجا دردو دل میکنن...

به سلامتی بچه ای که شیمی درمانی کرده و همه ی موهاش ریخته و از باباش میپرسه: بابا الان من شدم شبیه روبرتو کارلوس یا رونالدو؟ باباش میگه: قربونت برم تو از همه ی اونا خوشگل تری...

به سلامتی بچه های بالاشهر که دست بند طلا دستشونو گردنبند طلا گردنشونه و به سلامتی بچه های پایین شهر که دست بند پلیس دستشونو طناب دار گردنشونه...

به سلامتی همه ی اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دائمیه...

به سلامتی کسی که وقتی دید توی تاکسی بغلیش پول نداره، به راننده گفت: آقا پول خرد ندارم واسه همه رو حساب کن...

به سلامتی اونایی که به پدر مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که بزرگترا کوچیک بشن، کوچیکترا بزرگ نمیشن...

به سلامتی مامانی که به خاطر ما هیکلش به هم خورد... به خاطر اون که مهمونی هارو با موندن در کنار ما عوض کرد... کیف پولش رو با پوشک بچه عوض کرد... به خاطر اون مادری که همه چیز رو با عشق عوض کرد...

به سلامتی پا برهنه ها که هیچ ریگی توی کفششون نیست...

به سلامتی گاو! نه به خاطر گاو بودنش به خاطر این که گفت ما، نگفت من...

به سلامتی دیوار که هر مرد و نامردی بهش تکیه میدن...

به سلامتی کلاغ که آزادی رو به زیبایی ترجیح داد...

به سلامتی مترسک که با یه لبخند به پهنای وجودش و دستهایی باز به فراخی آرزوش، تو حسرت یه آغوش گرم جون داد...

به سلامتی رفیقی که تو رفاقت کم نذاشت ولی کم برداشت تا رفیقش کم نیاره ...

به سلامتی مداد پاک کن که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه ...

به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست ولی هنوزم شکستن بلد نیست...

به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه ...

به سلامتی کسی که هنوز دوسش داری ولی دیگه مال تو نیست ...

به سلامتی مادری که وقتی سر سفر غذا کمه تنها کسی که اون غذارو دوست نداره خودشه...

به سلامتی اونی که میاد تو وبلاگت نظر میذاره و میگه به منم یه سر بزن و وقتی میری میبینی خودش نیست , تبلیغاته...

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

دیکتــــه روزگار
نبودنت را برایم دیـکتــــــه می کنــــد
و نـُمره من
بـاز می شود . . . صــفــــــــر !
هنــــــوز . . .
نـبودنـت را . . . یـاد نگرفتــــه ام



ادامه مطلب ...
برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

 
چه سخت است،

تشییع عشق بر روی شانه های فراموشی ،

و دل سپردن به قبرستان جدایی ،

وقتی که میدانی پنج شنبه ای نیست ،

تا رهگذری ،

بر بی کسی ات فاتحه ای بخواند…


یه “دوستت دارم”هایی هم هست …میدونی دروغه ها …
ولی قلبت واسه باورش به عقلت التماس میکنه …!

 

بغض هایت را نگه دار....گاهی سبک نشوی سنگین تری!!!

  

عکس‌های قشنگ، دلیل بر زیبایی تو نیست... ساخت دست عکاس است... درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسی نباشی. ... ... ...

مرگ انسان زمانیست که ، نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن ... ... ...

عجيب است دريا ، همين که غرقش ميشوی پس ميزند تو را . . . ... ... ...

گاهی می خواهیم اما نمی توانیم و به یاد می آوریم روزی را که می توانستیم اما نخواستیم ... ... ...


“عشق” یعنی :اختیار بدی که نابودت کند
اما
“اعتماد” کنی که این کار را نمی کند

 

هیچکس بعد هیچکس نمرد ، ولی خیلی ها بعد خیلی ها...

دیگه زندگی نکردن....

 

ســــه حرف دارد

اما برای پر کردن تنهایی من حرف ندارد

“خـــــــــــدا “

 

 

همه آبهای دریاها هم نمیتوانند یک کشتی را غرق کنند مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند بنابراین تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت مگر اینکه شما اجازه بدهید... ... ... ...

اگر تخم مرغ بشکند از ۲ حالت خارج نیست " اگر از داخل باشد ، به آغاز زندگی می رسد " اما " اگر از از بیرون باشد به پایان زندگی می انجامد " همه چیزهای بزرگ همیشه از داخل آغاز خواهد شد پس درون خود را خوب امتحان کنید... ... ... ...

تکرار مادر مهارت هاست ... ... ...

از دیگران شکایت نکن ، خودت را تغییر بده چرا که که برای محافظت از پای خود پوشیدن یک دمپایی آسان تر از فرش کردن کل زمین است ... ... ...

از گناه نفرت داشته باش نه از گناهکار ... ... ...

چنان باش که بتواني به هر کس بگوئي مثل من رفتار کن. ... ... ...

شادي زمان و مکان نمي خواهد کافي است دل بخواهد.


معلم میدانست فاصله ها چه به روزمان می‌آورند
که به خط فاصله میگفت خط تیره


کـــــــــــم بــاش
از کم بودنت نتــــــــرس
اونی که اگـه کم باشی ولــــــــت میکنه،
همونه که اگه زیـــاد باشی حیفو میلت میکنه. . .

 

آشنایی یک اتفاق است
جدایی یک قانون
دل به اتفاق نبند که
قانون اجرا می شود


گاهی بی هوا.....
دلم هوایش را میکند......
هوای او......
او که هیچوقت هوایم را نداشت...!!!!!

 


“اسمم”را سنگی نگه میدارد” خودم” راگوری و” یادم” را … نمیدانم!

شاید شما باشید

 

 

یادمان باشد که اعتمــــــــــــــــــــاد المثنی ندارد
پس آن را از بین نبریم.

 


کوچ پرندگان به مــــن آموخت ،

وقتی هوای رابطه ســــرد است ،

باید رفتـــــــــــــــ

 

 

 

 

خیلی وقتا بهم میگن چرا میخندی؟؟ بگو ما هم بخندیم...

اما هرگز نگفتن چرا غصه میخوری.. بگو ما هم بخوریم...


 

 

"هوایت" 

چه دستان سنگینی دارد

امروز که به سرم زد فهمیدم


 


خدایا …
تو دنــیای ما آدمــا …
یه حالتی هست به نام ” کــم آوردن ” !
تو که خــدایی و نمیتونی تجربش کنی …
خــوش به حــالت … !

 

بين هزاران"ديروز" و ميليونها "فردا" ؛
فقط يك "امروز" وجود دارد !
"امروز" را از دست نده ... !!!

 

 

 

هر آهنگی که گوش میدهم

به هر زبانی که باشد....

بغضم را میشکند...

نمیدانم.........

بغضم به چند زبان دنیا مسلط است...

 

 

 

 

مامان خسته از سر کار میاد خونه و علی کوچولو میپره جلو میگه:
سلام مامان
مامان: سلام پسرم
علی کوچولو: مامان امروز بابا با خاله سهیلا اومدن خونه و رفتن تو اتاق خواب و در و از روی خودشون قفل کردن و….

 

 



ادامه مطلب ...

حوا که باشی بعضی ها هوا برشون میدارد که آدمند

عکس گل های زیبا و با طراوت در فصل بهار www.Sargarmia.Net

خدایا من معنی قسمت و حکمت رو نمی دونم اما....
تو معنی طاقتو میدونی مگه نه؟؟؟

می گویند روزی رضاشاه با هیات همراه با ماشین در حال حرکت به سوی جنوب بوده که سر راه در حال عبور از یزد می بیند مردم در جایی جمع شده اند. رضا شاه می پرسد که چه خبر شده ؟
در پاسخ می گویند که: آخوند فلان مسجد یک دعایی خوانده و یک کور مادرزاد را شفا داده است.
رضا شاه می گوید: آخوند و فرد شفا یافته را بیاورید تا من هم ببینم.
چند دقیقه پس از آن، آخوند را به همراه یک نفر دیگر که لباس دهاتی به تن داشت و شال سبزی به کمر بسته بود نزد رضاشاه می برند. رضا شاه رو به شفا یافته می کنه و میگه: تو واقعا کور بودی…؟ یارو میگه: بله اعلیحضرت.
رضاشاه می پرسد: یعنی هیچی نمی دیدی و با عنایت این آخونده بینایی خود را بدست آوردی..؟
یارو میگه : بله اعلیحضرت
رضاشاه میگه: آفرین… آفرین… خب این شال قرمز رو برای چی به کمرت بستی…؟
یارو میگه: قربان… این شال که قرمز نیست… این سبز رنگ هست..
بلافاصله رضاشاه شلاق رو بدست میگیره و میفته به جون اون شفایافته و آخوند و سیاه و کبودشون میکنه و میگه: قرسماق کثافت پوفیوز بی همه چیز… تو دو دقیقه نیست که بینایی بدست آوردی…
بگو ببینم فرق سبز و قرمز رو از کجا فهمیدی…؟

 

 

باب مقبض عتلة على لوحة، قفل الباب، الزنك سبيكة / الألومنيوم قفل الباب رافعة

 

مامان خسته از سر کار میاد خونه و علی کوچولو میپره جلو میگه:
سلام مامان
مامان: سلام پسرم
علی کوچولو: مامان امروز بابا با خاله سهیلا اومدن خونه و رفتن تو اتاق خواب و در و از روی خودشون قفل کردن و….

 

 



ادامه مطلب ...

یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم داشتند رسیدگی می کرد، متوجه نا مه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا !
با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.
در نامه این طور نوشته شده بود :

"خدای عزیزم بیوه زنی ۸۳ ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز بازنشستگی می گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که 100 دلار در آن بود دزدید.

این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می کردم.
یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم
را برای شام دعوت کرده ام.

اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم.
تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی
به من کمک کن…"


کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد.

نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند.

در پایان ۹۶ دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند…
همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند.
عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت.
تا این که نامه دیگری از آن
پیرزن به اداره پست رسید که روی آن نوشته شده بود:

نامه ای به خدا !
همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند.
مضمون نامه چنین بود :


"خدای عزیزم، چگونه می توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم.

با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم.

من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی…
البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان
اداره پست آن را برداشته اند…. !!!!!!


برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است
دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند

عشق طوفانی و متلاطم است
دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت

عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست
دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد

عشق یک فریب بزرگ و قوی است
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق

عشق در دریا غرق شدن است
دوست داشتن در دریا شنا کردن

عشق بینایی را می گیرد
دوست داشتن بینایی می دهد

عشق خشن است و شدید و ناپایدار
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار

عشق همواره با شک آلوده است
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر

از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می شویم
از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر

عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق می کشاند
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد

عشق تملک معشوق است
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست

عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد و می خواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند

در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:”هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”

عشق معشوق را طعمه ی خویش می بیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور می گردد

دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است ، که از جنس این عالم نیست

 

 

(دکتر شریعتی)

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...

عکس منظره ای زیبا از آسمان و دریا در رابطه با امید به خدا

 

همه قراردادها را روی کاغذ بی جان نمی نویسند ،

بعضی از قراردادها وعهد ها را روی قلب می نویسند ...

حواست به این عهد های غیر کاغذی، بیشتر باشد...

شکستنش یک آدم را می شکند . . .

عشق چیست ؟
صدها تعریف درباره عشق کرده اند و می شود کرد . اما آنچه به نظر من بهترین و عمیق ترین تعریف از عشق است این است که :

""" عشق زائیده تنهائی ست و تنهائی نیز زائیده عشق است """

 

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود ،همه از هم میپرسند ” چه کس مرده است؟ ” چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است .

 

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق می کند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق می كند که تو رابا طلا نوشته ،‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و …  آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

 

قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و تو را می شنوند ،‌آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند ” احسنت …! ” گویی مسابقه نفس است …

 

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که تو را حفظ کرده اند ،‌حفظ کنی ، تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند .

 

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . .آنانکه وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند ،‌گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب

جهالت کشیده ایم

ادامه مطلب ...
برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

درخت از زمین چه آموخت که توانست با آسمان حرف بزند؟!

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

  امروز جایی خوندم  که :

" شما می‌توانید!

 مثل بودن،
 به نبودن کسی هم،
 خیلی زود عادت کنید...
"

 دوست عزیزی که این مطلب رو نوشتی ...

 به تعداد آدمـ های روی زمین ...

هیچکس نمی تواند ... هیچکس نمی تواند ... هیچکس نمی تواند ... هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...هیچکس نمی تواند ...

 

از زشت رویی پرسیدند :

آنروز که جمال پخش میکردند کجا بودی ؟


گفت : در صف کمال .

جملات زیبا گیله مرد

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

واقعا به این جمله معتقدم :

 بهتراست منفورباشی به خاطر چیزی که هستی ، بجای اینکه  محبوب باشی به خاطرچیزی که نیستی . . .

جملات زیبا گیله مرد

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

 

Shia Upload

گفت: حاج آقا! من شنیده ام اگر انسان در نماز متوجه شود که کسی در حال دزدیدن کفش اوست می تواند نماز را بشکند و برود کفشش را بگیرد؛  درست است حاج آقا؟!

شیخ گفت: درست است آقا.
نمازی که در آن حواست به کفشت است،  باید شکست!

 

 

 

 

چه نمازها که خواندیم و حواسمان فقط به کفشهایی بود که او داده بود ...

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

امام صادق علیه السلام:

کسی که دوست دارد بداند آیا نمازش پذیرفته شده یا نه ، با تامل بنگرد که آیا نمازش او را از فحشا و منکر باز داشته؟
..پس به اندازه ای که او را بازداشته از او پذیرفته می شود.

 

جملات زیبا گیله مرد

باز باران

با ترانه

با گهرهای فراوان ...

جملات زیبا گیله مرد

 

جملات زیبا گیله مرد

خداوندا، خداوندا !!!

قرارم باش و یارم باش ...

جهان تاریکی محض است !!!

می‌ترسم ،

کنارم باش ...

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد است

ونه چون" نسبت سودش به ضرر یک به صد "  است

طفل معصوم به دور سر من میچرخید

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه مشهورش، تا به آن حد گندم!

ای دو صد نور به قبرش بارد

مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم ...

جملات زیبا گیله مرد

سراینده : مرحوم حسین پناهی

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

چه زیبا خالقی دارم...

چه بخشنده خدای عاشقی دارم...

که میخواند مرا، با آنکه میداند گنه کارم...

جملات زیبا گیله مرد

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

انتظار/جمعه 9 مهر 1389

مـا معتقــدیم عـشــق سـر خـواهــد زد

           بــر پشـت سـتم کسـی تبر خـواهـد زد

سـو گنــد بـه هــر چــهـارده آیــــه نـــور

          سو گنــد بـه زخمـهای سـرشــار غــرور

آخـــر شــب ســرد مــا سحــر مـیگـردد

          مـــهـدی بـه میــان شیــعه بــر میـگردد ...


برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

پرسند دنیا خواهی یا دوست ؟

گویم ای بی خبران : دوست  همه دنیای من است ...

 

جملات زیبا گیله مرد

برچسب:, :: :: نويسنده : سجاد صالحی

 سکوت می کنم ،

به احترام قلبی  که گم شد و در حسرت یک نگاه تو مرد ...

جملات زیبا گیله مرد

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 48
بازدید ماه : 237
بازدید کل : 76286
تعداد مطالب : 229
تعداد نظرات : 451
تعداد آنلاین : 1

Alternative content