مادر های هفت خط ...
عشق فقط یک کلام .... خدا
هر وقت در خیانت و فریب دادن کسى موفق شدى به این فکرنکن که اون چقدر احمق بوده به این فکرکن که اون چقدر به تواعتماد داشته ... !
درباره وبلاگ


اگر تنها ترین تنها شوم، باز هم خدا هست، او جا نشین تمام تنهایی هاست...
آخرین مطالب
نويسندگان

مادری برای دیدن پسرش مسعود مدتی را به محل تحصیل پسرش یعنی لندن رفته بود. او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر به نام Vikkiزندگی می کند . کاری از دست مادر برنمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود خیلی هم خوشگل بود. اوبه رابطه میان آن دو شک کرده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او میشد. مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت: من میدانم که شما چه فکری می کنید اما من به شما اطمینان میدهم که من و Vikki فقط هم اتاقی هستیم. حدود یک هفته بعد Vikki پیش مسعود آمد و گفت: از وقتی که مادرت از این جا رفته قندان نقره ی من گم شده. تو فکر نمیکنی که او قندان را برداشته باشد؟مسعود هم در جواب گفت: خب من شک دار و برای اطمینان ایمیلی به او خواهم زد. او در ایمیل خود نوشت: مادر عزیزم من نمیگم که شما قندان Vikkiرا برداشته اید و در ضمن نمیگم که شما آنرا بر نداشته اید . اما در هر صورت واقعت این است که قندان از وقتی شما به تهران برگشته اید گم شده. چند روز بعد مسعود ایمیلی از مادرش به این مضمون دریافت کرد: پسر عزیزم من نمیگم کهVikki کنار تو می خوابه و در ضمن نمیگم که در کنارت نمی خوابه ! اما در هر صورت واقعیت این است که اگر او در تخت خواب خودش میخوابید حتما تا الان قندان را پیدا کرده بود !!!تعجب






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 178
بازدید هفته : 191
بازدید ماه : 615
بازدید کل : 76948
تعداد مطالب : 229
تعداد نظرات : 451
تعداد آنلاین : 1